ماه و مهتاب

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

ماه و مهتاب

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

در گوشم گفت...

در خیابان به من گفت:

در این گرمای تابستان زیر چادر آب پز نمیشی؟

و بعد انگار کسی در گوشم گفت:

«...قل نار جهنم أشد حرّاً»

بگو که آتش جهنم بسیار سوزان تر است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد